جدول جو
جدول جو

معنی نیم هلال - جستجوی لغت در جدول جو

نیم هلال
(هَِ)
نیمه دینار. نیم دینار. کنایه از لب محبوب. (از آنندراج) :
بینی هلال عید به هنگام شام من
دیدم به صبح نیم هلال سخنورش.
خاقانی.
آورد هزار عید پیدا
تا نیم هلال کرده گویا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
نیم هلال
نیم نرسیت (بنگرید به هلال) گواژ لب دلستان نصف یک هلال، لب معشوق
تصویری از نیم هلال
تصویر نیم هلال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ حَ)
سیم خالص. (آنندراج) :
بتن بگونۀ سیمند پشت و بال سفید
در آن نشانده تنک پاره های سیم حلال.
فرخی.
باد بر باغ همی عرضه کند زر عیار
ابر بر کوه همی توده کند سیم حلال.
فرخی.
رجوع به سیم شود
لغت نامه دهخدا
(مُلْ لا)
که در علم به کمال نرسیده است.
- امثال:
نیم طبیب بلای جان، نیم ملا بلای ایمان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
مرد نصف عمر، (ناظم الاطباء)، مردی که به نصف عمر رسیده، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 402 شود،
نیمی از سال تحصیلی
لغت نامه دهخدا
زنی که به نصف عمر رسیده، (فرهنگ فارسی معین) زن میانه عمر، (آنندراج)، زن نصف عمر، (ناظم الاطباء)، رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 402 شود
لغت نامه دهخدا
نیم باز، (یادداشت مؤلف)،
- نیم لا کردن در، در را نیم باز گذاشتن، اندکی باز کردن
لغت نامه دهخدا
کسی که از خجالت و شرمساری و یا حماقت و یا جهتی دیگر نمی تواند تکلم کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیم بال
تصویر نیم بال
یا نیم بالان، جمع نیم بال
فرهنگ لغت هوشیار
مردی که بنصف عمر رسیده، نصف سال (6 ماه) سمستر. توضیح این اصطلاح در دانشگاهها در مورد نصف سال تحصیلی بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیم زال
تصویر نیم زال
زنی که بنصف عمر رسیده
فرهنگ لغت هوشیار
نیمه باز، خواب و بیداری
فرهنگ گویش مازندرانی